ترک سیگار

روزهای ترک سیگار

ترک سیگار

روزهای ترک سیگار

سه روز مانده به روزگار بهبودی

این چند روز طبق بر نامه عمل کردم. دیگه آن حالت عصبی که داشتم هم از بین رفته. آماده هستم برای ترک امیدوارم تموم بشه و منم راحت بشم. تنها مشکلی که دارم اینه که دهنم بعضی اوقات خیلی خشک میشه. ولی خیلی خوشحال شدم دلیلشم اینه که آبدارچیمون توی شرکت یه پسر جونه که سیگار میکشه وقتی بهش گفتم من دارم ترک میکنم آنهم بهم گفت میخواد دیگه نکشه و همین نیم ساعت پیش بهم گفت سه روز که سیگار نمیکشه خیلی خوشحال شدم. واقعاً باید به همه کسانی که میشناسید و تازه دارن سیگار میکشن باید از مضرات سیگار بگی من قبلاً به چند نفر گفته بودم ولی تاثیر نداشت ولی چون الان اطرافیانم میبینن که من دارم ترک میکنم و نمیکشم روشون خیلی اثر میکنه. به قول معروف رطب خورده منع رطب کی تواند .

برام دعا کنید راستشو بخواید من خودم به دعا از نظر مذهبیش زیاد اعتقاد ندارم ولی فکر میکنم دعا کردن یعنی آرزو کردن برای کس دیگه به آن کس انرژی مثبت میده و نا خوداگاه روی طرف تاثیر میزاره منم برای شما انرژی مثبت میفرستم مخصوصاً برای من میتونم.

شش روز مانده به ...

واقعاً نظرات شما به من دلگرمی میده راستش این روزها خیلی هم خوب نبود من دیروز میبایست یک نخ میکشیدم ولی شیطون گولم زد و دو نخ کشیدم. ولی خوب بازم خوب بود نا امید نمیشم همیشه که نمیشه طبق برنامه پیش رفت ولی دیگه دارم سعی میکنم امروز که حتماً یک نخ میکشم. راستی یه تغییری توی برنامم ترکمم دادن آنهم اینه که دیگه تا آخر هفته سیگار میکشم و فردا دیگه یعنی آخرین نخ سیگارمم به جای 15 اسفند 13 اسفند میکشم سه تا دلیل داره اول اینکه سالگرد ازدواجمه دوم اینکه روز بعدش یعنی 14 اسفند، شنبه و اولین روز هفته است و بهتره با شنبه شروع کنم و آخرین دلیلش اینه که میخوام زودتر برنده بشم.

با آرزوی براورده شدن تمام آرزوهای سبزمان

روز هیجدهم کم کردن

امروز آخرین روزیه که من دارم دو نخ سیگار میکشم از فردا باید روزی یک نخ بکشم آنهم عصر حدود ساعت 5 تا 6 عصر، حالم خوبه ولی احساس میکنم یه چیزی گم کردم و حوصلم سر میره ولی تا حالا موفق بودم. یکی از مشکلاتی که پیدا کردم پایین آمدن انگیزمه برای ترک. نمیدونم چرا اینطوری شدم فکر میکردم اینطوری بشه. برای این موضوع آماده بودم ولی با اینکه آماده بودم داره یه خورده برام سخت میشه ولی موفق میشم یه چیزی که هنوز داره به من امید میده نظرات شماست به من دلگرمی میده. دیشب رفته بودم خونه پدر خانمم آنجا چند نفر بودن که سیگار میکشیدن (پدر خانمم سیگار نمیکشه) وقتی سیگار نکشیدم و آمدم خانه خیلی خوشحال شدم اصلاً خیلی حال میده که بین چند نفر هستی و دارن سیگار میکشن و تو با اینکه خیلی وسوسه میشه بکشی با آن مقابله میکنی و نمی کشی احساس غرور بهت دست میده.

این موضوع ها شاید برای کسایی که تا حالا سیگار نکشیدن خنده دار بیاد ولی باور کنید خیلی سخته از کسانی که سیگار میکشن بپرسید .

به امید روزی که هیچ سیگار فروشی در جهان نباشه

روز شانزدهم کم کردن

سلام،

       چند روز است به علت تعطیلات و دسترسی نداشتن به اینترنت نتونستم مطلب بنویسم. اول از همراهی شما و تمام دوستام که کمک کردن تا من تا اینجا پیش برم تشکر میکنم. امیدوارم که به امید خدا دیگه یواش یواش آماده ترک بشیم. راستی امروز فکر می کردم من واسه چی تو این چند سال سیگار میکشیدم خودم خندم میگیره. مثلاً من همش توی دوران دانشجوییی میگفتم کاش یه فلوکی داشتم . کاش یه پراید داشتم. اصلاً به این موضوع فکر نکرده بودم که پول یه پراید و سیگار کشیدم.

دیروز داشتم میرفتم شمال توی عوارضی دیدم یه کسی داره عروسک میفروشه که دستش یه سیگارم بود تو دلم گفتم بنده خدا اگه سیگارو نکشی به اندازه فروش همین عروسک ها سود میبری. به نظر شما نمیبره؟

روز سیزدهم کم کردن

چند روز بود وقت نمی کردم مطلب بنویسم توی این چند روز جاتون خالی خیلی خوش گذشت. از سیگارم آنجوری خبری نبود دیگه همه چیز عادی شده از جمعه دارم هر روز 2 نخ سیگار میکشم تا ساعت چهارم که نوبت اول سیگار کشیدنمه ناراحتی خاصی ندارم، بدنم به این روال عادت کرده اصلاً سیگار یه جور عادته تا اعتیاد چون وابستگی که بدن انسان به سیگار پیدا میکنه بیشتر جنبه روانی داره تا جسمی . نیکوتین درست که اعتیاد آور ولی ترکش زیاد سخت نیست ترک چیزی که خیلی سخته احساس روانی که تو نرسیدن سیگار بوجود میاد. دیگه چیزی نمونده 15 روز دیگه طبق برنامه باید دیگه حتی یک پکم سیگار نکشم. امیدوارم با دعا شما دوستان بتونم موفق بشم.

روز دهم کم کردن

امروز راستش دارم خیلی اذیت میشم نمی دونم دلیلش چیه شاید این بود که صبح خیلی زود بیدار شدم. حالا هر چیه تحمل کردم تا ساعت 3 هم چیزی نمونده که طبق برنامه اولین سیگار روزمو بکشم راستی امروز آخرین روز کشیدن روزی 3 نخ سیگار و از فردا باید روزی 2 نخ بکشم ساعت 4 و 7 بعد از ظهر خوبه این مرحله رو هم رد کنم دیگه راحت میشم. از نظراتتون خیلی ممنونم به من خیلی انگیزه میده اگه تو آشناهاتون کسی رو دارید که سیگاری و میخواد ترک کنه یا کم کنه بگید بیاد به وبلاگ سر بزنه با هم بهتر میتونیم ترک کنیم اگه ترکم نکنه حداقل کم میکنه اصلاً من این وبلاگ دارم می نویسم برای این کار تا راحتر ترک کنم و به تمام کسانی که سیگار میکشن بگم میشه ترک کرد درسته خیلی سخته ولی میشه.

روز نهم کم کردن

دیشب بعد از اینکه آخرین سیگار ساعت 8 شب کشیدم بازم خیلی وسوسه میشدم که سیگار بکشم مخصوصاً بعد از شام ولی هر طوری بود نکشیدم. راستش یه چیز دیگه که منو اذیت کرد این بود که دیشب خانمم حرفی زد که به نظرم می امد منظورش یعنی این که من هنوز سیگار میکشم و برنامه خودمو رعایت نمیکنم البته من بهش حق میدم اینجوری فکر کنه چون تا حالا دو بار بهش گفتم که میخوام ترک کنم ولی نکردم البته این دفعه واقعاً تصمیم گرفتم ترک کنم. راستی امروز امتحان ارشدم دارم ساعت 2:30 شروع میشه به خاطر همین اولین سیگار امروزم جای ساعت 3 بعد از ظهر ساعت 2 بعد از ظهر میکشم چون امتحان چهار ساعته و تا ساعت 6:30 غروب طول خواهد کشید چون من آمادگی ندارم یعنی خودمونی بگم اصلاً برای قبول شدن نخوندم یعنی سیاه لشگرم زودتر میام بیرون. امروز یه اتقاق دیگه هم می افته و آن اینه که پدر و مادرم میان اینجا آخه آنها توی شمال هستن پسر عمم پنجشنبه عروسی تو تهران عروسی داره میان برن عروسی آن شاید من هم رفتم. فعلاً خداحافظ

روز نهم کم کردن

دیشب بعد از اینکه آخرین سیگار ساعت 8 شب کشیدم بازم خیلی وسوسه میشدم که سیگار بکشم مخصوصاً بعد از شام ولی هر طوری بود نکشیدم. راستش یه چیز دیگه که منو اذیت کرد این بود که دیشب خانمم حرفی زد که به نظرم می امد منظورش یعنی این که من هنوز سیگار میکشم و برنامه خودمو رعایت نمیکنم البته من بهش حق میدم اینجوری فکر کنه چون تا حالا دو بار بهش گفتم که میخوام ترک کنم ولی نکردم البته این دفعه واقعاً تصمیم گرفتم ترک کنم. راستی امروز امتحان ارشدم دارم ساعت 2:30 شروع میشه به خاطر همین اولین سیگار امروزم جای ساعت 3 بعد از ظهر ساعت 2 بعد از ظهر میکشم چون امتحان چهار ساعته و تا ساعت 6:30 غروب طول خواهد کشید چون من آمادگی ندارم یعنی خودمونی بگم اصلاً برای قبول شدن نخوندم یعنی سیاه لشگرم زودتر میام بیرون. امروز یه اتقاق دیگه هم می افته و آن اینه که پدر و مادرم میان اینجا آخه آنها توی شمال هستن پسر عمم پنجشنبه عروسی تو تهران عروسی داره میان برن عروسی آن شاید من هم رفتم. فعلاً خداحافظ

روز هشتم کم کردن

امروز از نظر جسمی بدنم اصلاً سیگار طلب نمی کرد ولی خوب از نظر روانی هنوز احساس میکنم یه چیزی کم دارم. زمان زیاد میارم. من خودم و با کار و سرگرمی مشغول کردم تا یادم بره الان که دارم مینویسم سیگار اول روزمو کشیدم. ساعت تقریباً 3 بود که کشیدم. حالا که دارم فکر میکنم میبینم خیلی خوب شده من قبل از اینکه تصمیم به ترک سیگار بگیرم و سیگارمو کم کنم هر روز صبح تا ماشین از پارکینگ بیرون می آوردم سیگار روسن میکردم یعنی حدود 7 صبح حالا تا ساعت 3 بعد از ظهر سیگار نکشیدم در حالی که قبلاً تا ساعت 3 بعد از ظهر 10 نخ میکشیدم.

الان احساس بهتری دارم راستی من تو این 8 روز اگه طبق روال قبل می رفتم 11 پاکت سیگار می گرفتم ولی با این برنامه 2 پاکت گرفتم که هنوز یکیش تموم نشده یعنی 9 پاکت صرفه جویی کردم اگه حساب کنیم چون من وینستون الترا میکشیدم و پاکتی 1800 تومان میشه 16200 تومان پول کمی هم نیست میشه باهاش با خانمت شام رفت بیرون مثلاً 2 تا پیتزا خورد یا هزار کار دیگه کرد که حتماً از سیگار خریدن که بهتره. اصلاً میشه 25 لیتر بنزین آزاد 700 تومانی زد. راستی من خودم مخالف سهمیه بندی بنزین و آزاد کردن قیمتش هستم نظر شما چیه میگم اگه این مطلب خوندید و خواستید نظر بدید در مورد اینهم نظر بدید .

هفته اول کم کردن

چون تاریخ شروع نوشتن وبلاگم 26/11/89 است از 18 تا 26 بهمن به صورت هفتگی مینویسم ولی سعی میکنم بعد از این هر روز بنویسم.

روز اول از نظر جسمی خیلی سخت بود باورم نمیشد که سیگار نکشیدن این جوری بدنم و اذیت کنه کفتگی شدید داشتم تب و لرزم داشتم ولی به مرور زمان این علائم از بین رفت حالا دیگه ناراحتی جسمی تو کم کردن سیگار ندارم ولی حالا دارم از نظر روانی با نکشیدن سیگار مبارزه میکنم. کار راحتی نیست خیلی سخته واقعاً ترک کردن سیگار خیلی سخته ولی من با مکم خدا و دوستانم امیدوارم بتونم.

روزهای اول که سعی میکنی سیگارو تزک کنی چون تازه تصمیم گرفتی از نظر روحی خیلی قوی هستی ولی بعد از چند روز شاید حتی 2 روز هی وسوسه میشه که سیگار بکشی من که این طور بودم ولی تا الان که خوشبختانه موفق بودم.

یه چیزی خیلی مهم که دوست دارم شما هم بدونیم مقاومت کردن در برابر وسوسه هاست مثلاً روز جمعه 22/11/89 بود شب با یکی از اقوام رفتیم بیرون تا آن از کارت سوخت من که هنوز یکم توش بنزین است بنزین بزنه آنهم سیگاری بود و میدونست که منم سیگار میکشم به خاطر همین به منم سیگار تعارف کرد من خیلی وسوسه شدم که بکشم ولی چون چهار نخ سیگار آن روز طبق برنامه کشیده بودم نکشیدم و گفتم میخوام سیگارمو کم و بعدش ترک کنم و نکشیدم آن شب به سختی گذشت ولی فردا صبح که بیدار شدم از این که دیشب سیگار نکشیدم خیلی خوشحال بودم و یه نوع احساس غرور بهم دست داده بود